سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]
به دیدارم بیا

*** یادداشتی برای یوی بزرگ


یوی بزرگ از اساطیر کشور پهناور چین هست. ولی احتیاج هست که در مورد مطالبی که در قالب داستان یو میاد یک توضیحاتی بدم. قبلاً گفته شد که این کتاب بعد از مرگ استاد به چاپ رسیده. حماسه یو چنان بزرگ و عظیم بوده که استاد خیلی جاها رو مجبور شده کوتاه کنه. ولی متأسفانه نتونسته متن رو کامل کنه. هرچند که متن در ابتدا آشفته به نظر میرسه یا کمی بی ربط با موضوعیت فضای میترایی و مزدیسنایی شاهنامه، ولی در آخر این بخش که از کتاب اساطیر چین آورده شده مطالبی عنوان میشه که به اصطلاح چراغ های خاموش رو روشن میکنه. فکر میکنم برای این ما شرقی ها از لحاظ فرهنگی اینقد شبیه به همدیگه هستیم که گذشته و فرهنگ ما چنان به هم تنیده شده که از هم گسستنی نیست. با متن حوصله کنید. آمیزه های میترایی داستان رو در ذهنتون پیدا کنید. من که از خوندنش لذت بردم.

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/4/15:: 9:31 عصر     |     () نظر